رفتار و عادتها

رفتار_اسب حیوانی است که همواره شکار شکارچیان است در حالی که توان بالایی در پاسخ جنگ-یا-گریز دارد.

نخستین واکنش اسب به یک خطر، رم کردن و گریز است با این حال اگر گریز را برای جوان‌ترها ناممکن ببیند در جای خود می‌ایستد و دفاع می‌کند.

البته اسب جانور کنجکاوی است یعنی با اینکه دوست دارد تا از منطقه بگریزد.

اما پیش از آن، لحظه‌ای درنگ می‌کند تا از عامل خطر مطمئن شود و اگر برداشتش این باشد که چندان خطرناک نیست معمولاً نمی‌گریزد.

بیشتر نژادهای اسب سواری برای سرعت، چابکی، هوشیاری و استقامت پیشرفته شده‌اند.

اسب‌ها به صورت گله ای زندگی می‌کنند درحالی که در میانشان هر اسب از رتبهٔ ویژه‌ای برخوردار است و سلسله مراتب دارد. یک گله همیشه یک رهبر دارد و این رهبر بیشتر یک ماده اسب است.

همچنین آن‌ها جانورانی اجتماعی اند که می‌توانند با جانورانی از گونهٔ خود یا از میان دیگر جانداران و حتی انسان دوستی برقرار کنند. آن‌ها راه‌های گوناگونی برای برقراری ارتباط دارند از جمله می‌توان به درآوردن صداهایی از خود، تیمار کردن، لمس یکدیگر و زبان بدن اشاره کرد.

اگر یک اسب تنها بیفتد چیرگی بر آن دشوار می‌شود اما با آموزش کم‌کم یادمی‌گیرد تا یک انسان را به عنوان دوست و همنشین خود بپذیرد و به دور بودن از هم نوعان خود عادت کند.

اسب تنها بماند و به اندازهٔ کافی همنشین نداشته باشد یا تمرین و آموزش شبیه‌سازی همنشینی با انسان به جای اسب نداشته باشد .

دچار بی حوصلگی و ناهنجاری می‌شود و این مشکل :

جویدن چوب

لگد به دیوار

حرکت‌های «موجی» (مرتب به عقب و جلو رفتن)

دیگر مشکلات نشان دهد.

هوش و فراگیری


در گذشته باور این بود که اسب‌ها هیچگونه توان درک و فهم ندارند و حیوانات باهوشی نیستند و اگر کاری می‌کنند از روی رفتارهای کلی گله است.

پژوهش‌های امروزی نشان داده‌است که آن‌ها می‌توانند مجموعه‌ای از کارهای مربوط به شناخت را انجام دهند یا از دید روانی دچار چالش شوند مانند جستجوی غذا یا شناسایی سامانهٔ اجتماعی.

یک اسب می‌تواند تصویرهای دو بُعدی را از سه بُعدی تشخیص دهد.

آن‌ها از راه خوگیری، حساسیت زدایی، شرطی‌شدن واکنشی و شرطی‌شدن فعال آموزش می‌بینند.

آن‌ها به ابزارهای مثبت و منفی پاسخ می‌دهند و از آن‌ها یادمی‌گیرند. همچنین یک اسب می‌تواند تا چهار بشمارد.


اسب‌های اهلی و وحشی با چالش‌های بزرگتری روبرو می‌شوند .

چون آن‌ها در دنیایی زندگی می‌کنند که مانند طبیعتشان نیست و غریزهٔ آن‌ها خاموش شده‌است.

آنها زود عادت می‌کرده و شرایط تازه را می‌پذیرند، این روش مرتب انجام شود بهتر پاسخ می‌دهند.

برخی آموزش دهندگان اسب بر این باورند که «هوش» اسب به هوش تربیت‌کننده اش بستگی دارد هرچه تربیت‌کننده از روش‌های مثبت تری بهره ببرد شرایط مناسب برای یک حیوان تنها را بهتر فراهم کند اسب بهتر آموزش می‌بیند.

آن‌هایی که اسب را آموزش می‌دهند می‌گویند که جدا از هوش اسب، شخصیت تربیت‌کنندهٔ آن هم در اینکه آن حیوان به یک محرک چه پاسخ‌هایی می‌دهد نقش دارد.

خو


اسب‌ها، پستاندارند و جاندارانی خون‌گرم دانسته می‌شوند.

در این تعریف خون‌گرم در برابر عبارت خونسرد یا خزندگان خونسرد قرار می‌گیرد.

هنگامی که از اسب‌ها و خانوادهٔ آن‌ها سخن به میان می‌آید، این عبارت‌ها معنی تازه‌ای به خود می‌گیرند.

برای اسب، عبارت‌های خونگرم یا خونسرد برای اشاره به خوی حیوان است و نه تنظیم دمایی بدن آن.

همچنین عبارت «پُرحرارت یا پر خون» (Hot blooded) هم وجود دارد .

برای اشاره به اسب‌هایی است که بسیار حساس و پُر انرژی‌اند.

عبارت «خونسرد» برای اسب‌هایی است که ساکت‌تر و آرام‌ترند.

اسب‌های پُرحرارت به نوع « سبک» یا «سواری» گفته می‌شود.

درحالی که اسب‌های خونسرد در ردهٔ «اسب‌های کار» و «اسب بارکش» جای می‌گیرند.

اسب‌های شرقی مانند اسب عرب، اسب ترکمن آهال-تکه، اسب بَربَر (شمال آفریقا) نژادهای تازهٔ اسب ترکمن

مانند: تروبرد از جمله اسب‌های پُرحرارت‌اند.

شجاع و سرزنده‌اند و به دلیل چابکی و سرعتشان پرورش داده می‌شوند.

اسب پُرحرارت، اندامی لاغر با پاهایی کشیده دارد.

نژاد این اسب‌ها نخستین بار از خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا آورده شد.

در آن هنگام پرورش دهندگان اروپایی بر آن بودند تا این اسب‌ها را برای مسابقه و سواره‌نظام نزد خود پرورش دهند.

اسب‌های سنگین با اندامی عضلانی «اسب‌های خونسرد» می‌شناسند.

آن‌ها را به دلیل توان ماهیچه‌ای و خوی آرام و صبورشان پرورش می‌دهند. مردم با کمک آن‌ها بارهای سنگین را جابجا می‌کردند.

گاهی به آنها «غول‌های نجیب» هم گفته می‌شود.

از جمله اسب‌های باری می‌توان به نژاد بلژیکی و کلایدزدیل اشاره کرد.

برخی از این اسب‌ها مانند پرچرون سبک‌تر و چابک ترند و درکشیدن بار یا شخم زدن زمین در اقلیم خشک به کار می‌آیند.

دیگران مانند شایر آرام‌تر و نیرومندترند و برای شخم زدن خاک‌های رسی کاربرد دارند.

برخی اسبچه ها هم در دستهٔ خونسردها جای می‌گیرند.

اسب‌هایی چون تراکهنر و هانوفری «خون‌گرم» دانسته می‌شوند.

اسب‌های خون‌گرم از جفت‌گیری اسب‌های بارکش و جنگی اروپایی با اسب‌های سبک عربی پدید آمدند.

از ترکیب این دو، اسب‌هایی دونده با اندازه‌ای بزرگ‌تر و خویی آرام‌تر از اسب‌های پرحرارت پدید آمد.

اسبچه‌های با ویژگی خون‌گرم برای سوارکاران با اندام کوچکتر پرورش داده می‌شوند.

خون‌گرم‌ها به عنوان «اسب سبک» یا «اسب سواری» دانسته می‌شوند.

در حالت کلی اسب خون‌گرم از جفت‌گیری اسب خونسرد با اسب پرحرارت بدست می‌آید.

اما امروزه عبارت خون‌گرم بیشتر برای شرکت در مسابقهٔ درساژ و پرش با اسب تمرین می‌بینند بکار می‌رود.

اسب‌هایی چون Cleveland Bay و Irish Draught همگی خون‌گرمند.

خواب

هنگامی که یک اسب برای استراحت می‌نشیند دیگری ایستاده و بیدار، یا در حالت چُرت سبک و مراقبت پیرامون است.
اسب‌ها می‌توانند به صورت ایستاده و نشسته بخوابند.

هنگامی که در گله است بهترمیخوابد .

چون تعدادی خواب و تعدادی بیدارهستند و مراقب هستند.

این موجومد در تنهای به خواب نمیرود به صورت غریزی یادگرفته‌است که مراقب خطر باشد و پیرامون را نگاه کند.

برخلاف انسان

انها در یک ساعت خاص و پیوسته به خواب نمی‌روند بلکه در زمان های کوتاه می‌خوابند.

یک اسب از چهار تا پانزده ساعت در روز می‌تواند ایستاده استراحت کند و از چند دقیقه تا چند ساعت ممکن است نشسته باشد.

یک اسب در ۲۴ ساعت شبانه روز ممکن است از چند دقیقه تا چند ساعت در خواب باشد.

بیشتر به صورت بازه‌های کوتاه ۱۵ دقیقه‌ای به خواب برود.به صورت میانگین یک اسب خانگی (اهلی) ۲٫۹ ساعت در روز خواب است.

اسب‌ها نیاز دارند که به صورت نشسته به خواب روند و حرکت تند چشم در خواب را داشته باشند.

آن‌ها هر چند روز یک بار باید دست کم یک تا دو ساعت به صورت نشسته بخوابند و به این حالت برسند.

اگربه آن اجازهٔ نشستن و استراحت ندهید دوچار کمبود خواب می‌شود .

گاهی هم ممکن است ناگهانی بر زمین افتد چون بدون آنکه بخواهد در حالت ایستاده به خواب عمیق (حرکت چشم در خواب) رفته‌است و تعادلش را از دست می‌دهد.

این وضعیت با اختلال حملهٔ خواب که برخی اسب‌ها به آن دچارند، متفاوت است.

اهلی‌ سازی


اهلی‌سازی اسب به احتمال بسیار در ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در آسیای میانه انجام شد.

دو منبع اصلی برای آگاهی بر اینکه این جانور چه هنگام و کجا برای نخستین بار اهلی شدند در دسترس هستند.

دیرینه‌ شناسانه

باستان‌ شناسانه

مقایسه میان DNE

از اسب‌های امروزی با آنچه از استخوان‌ها و دندان‌های بازمانده اسب‌های باستانی یافت شده‌است.

کهن‌ترین یافته‌های باستان‌شناسانه برای اهلی‌سازی اسب به ۴۰۰۰–۳۵۰۰ سال پ.م. در اوکراین و قزاقستان بازمی‌گردد.

تا سال ۳۰۰۰ پ.م. صورت کامل اهلی شده بود و تا سال ۲۰۰۰ پ.م.

رشد بسیاری در تعداد استخوان‌های اسب یافت شده .

در مناطق مسکونی انسان‌ها در شمال شرقی اروپا دیده می‌شود.

چیزی که نشان از گسترش اهلی‌سازی اسب در سرتاسر قاره سبز دارد.

کنار ارابه‌های درون گورهای متعلق به فرهنگ‌های سینتاشتا و پتروفکا در ۲۱۰۰ پ.م. هستند..

اهلی‌سازی همچنین از روی مقایسه ویژگی‌های ژنتیکی اسب‌های امروزین و آنچه از استخوان‌ها و دندان‌های باقی‌مانده از اسب‌های کهن، بررسی شده‌است.

دگرگونی‌ها در درون‌مایه‌های ژنتیکی نشان می‌دهند که تعداد بسیار کمی از اسب‌های نر وحشی در ترکیب کنونی اسب‌های امروزین نقش داشته‌اند.

در حالی است که بسیاری از اسب‌های ماده بخشی از گله‌های اهلی‌شده بوده‌اند.


این مسئله در دگرگونی ژنتیکی میان dne

از راه پدران منتقل شده‌اند (ChromosomesY) با آنچه از سوی مادران منتقل شده‌اند (Mitochondrial DNA) نمود دارد.

ولی تغییرات Mitochondrial DNA بسیار بالایی وجود دارد.

عوض شدن بسیارکمی در محل Mitochondrial DNA دیده می‌شود که به دلیل تعلق ماده‌های وحشی به گله‌های بوده‌است..

دیگر نشانه اهلی‌سازی، افزایش در دگرگونی‌های رنگ پوست است.

این دگرگونی و تنوع در رنگ پوست اسب‌ها میان ۵۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد رخ داد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *